می توانستم


lollipops

من می توانستم نامش را بلند پیش همگان بخوانم

 

می توانستم تنهایش نگذارم

 

من می توانستم همانی شوم که او دوست می داشت

 

می توانستم برایش توضیح بدم

 

 می توانستم برای آخرین بار که او را میدیدم در آغوشش بگیرم

 

اگر زمان به عقب برمی گشت من می توانستم خیلی از کارهایی  را که نکردم انجام دهم

 

" می توانستم " هرگز معنای این لغت را درک نمی کنیم چون در تمام لحظه های

 

زندگی مان چیزهایی هستند که می توانستند رخ دهند اما رخ نمی دهند

 

لحظه هایی که درک نشده می آیند و می گذرند .



نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت17:26---17 شهريور 1390
ای کاش واقعا می تونستم .........

وبلاگ خیلی قشنگه


ایمان
ساعت15:51---17 شهريور 1390
در زندگی "میتوانستم اما نشد "های زیادی هستند که با یاد آوری آنها تنها کاممان تلخ می شود پس بهتر نیست از تجربیاتمان استفاده کنیم تا در آینده حسرت زمان های از دست رفته ی حالا را نخوریم؟

شبگرد تنها
ساعت18:32---4 شهريور 1390
منم می تونستم همه ی خوبی هایی رو که در حقم انجام داد جبران کنم اما نکردم و ای کاش......

وبلاگت خیلی قشنگه...


علی
ساعت7:13---14 تير 1390
سلام مهسا خانوم و ملیکا خانوم
خیلی قشنگ بود این مطلبتون
"" زندگی مان چیزهایی هستند که می توانستند رخ دهند اما رخ نمی دهند ""
واقعا هم همینطوره...
موفق باشین
خوشحال میشم به منم سر بزنین


setare soheyl
ساعت18:08---8 تير 1390
fek kardan be zaman i k gozashte hich soodi nadarad baraye inke ayandei behtar az diruz dashte bashim talash konim

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 6 / 4 / 1390برچسب:,ساعت 15:48 توسط melika&mahsa| |


Power By: LoxBlog.Com